بحثهای مناقشه برانگیز (آنا فروید-ملانی کلاین)
برگردان به فارسی: دکتر امیرحسین جلالی ندوشن
بحثهای مناقشه برانگیز به بحثهایی طولانی بین آنا فروید، ملانی کلاین، پیروان آنها و اعضای گروه بومی (Indigenous group) روانکاوان بریتانیایی اشاره دارد که بین سالهای ۱۹۴۱ و ۱۹۴۶ در انجمن روانکاوی بریتانیا انجام شد.
بحثها پیرامون مشکلات علمی، آموزشی و اداری بود با هدف بررسی این پرسش که آیا دیدگاههای جدید مطرح شده توسط کلاین و پیروانش شامل سوزان آیزاک، پائولا هیمن، جوآن ریویر و دیگران در مورد رشد کودک و تکنیک روانکاوی برای درمان کودکان و بزرگسالان با دیدگاه کلاسیک روانکاوی که توسط آنا فروید و همکاران وینی و برلینیاش ویلی هافر، کیت فریدلندر، باربارا لانتوس، دوروتی برلینگهام و دیگران فهمیده شده بود، سازگار بودند،؟ و سوال بعد این بود که آیا کلاین باید از جامعه روانکاوی اخراج شود.
گروه بومی روانکاوان بریتانیایی متشکل از ارنست جونز، سیلویا پین، جیمز استراچی، الا شارپ، مارجوری بریرلی و دیگران، سعی کردند میان دو رقیب میانجیگری کنند و به مصالحه ای برسند که در نهایت موفق شدند تعادل را حفظ کنند، و در نتیجه در درون انجمن روانکاوی سه گروه تشکیل شد زیر عناوین فرویدیها، کلاینیها و مکتب مستقل.
بحثهای مناقشه برانگیز در عین حال اوج و سرنمون تنشها و اختلافات طولانیمدت بین نگاه بریتانیایی به روانکاوی بود که عمدتاً اما نه منحصراً تحت تأثیر کلاین بود و تحلیلگران قارهای که عمدتاً پیرامون فروید و دخترش جمع شده بودند. همانند این اختلافات قبلاً در اواخر دههی بیست و اواخر دههی سی خود را نشان داده بود.
تنشها و اختلافات زمانی شدت یافت که فروید و خانوادهاش مجبور شدند در نتیجهی آزار و اذیت نازیها به لندن مهاجرت کنند و پس از مرگ فروید در لندن، آنا و بسیاری از تحلیلگران قارهای# تصمیم گرفتند در انگلیس بمانند.
باید عوامل مختلفی را در نظر گرفت که به بحثهای مناقشه برانگیز کمک کرد: رقابتهای شخصی طولانی مدت، وضعیت دشوار کلاین، که دخترش، ملیتا اشمیدبرگ، با ادوارد گلاور در حال تحلیل بود. اشمیدبرگ به همراه گلاور به یکی از سرسخت ترین منتقدان کلاین تبدیل شد و به گروه آنا فروید پیوست. همچنین تیپ شخصیتی آنا فروید و ملانی کلاین، تنشهای عینی ناشی از جنگ، دشواریهای سوگواری مرگ فروید برای آنا و گروهش در آن شرایط، و همچنین پیشینهی فرهنگی بومیان که باعث شد اعضای انجمن روانکاوی بریتانیا، اجازه دهند بحث بدون اینکه به یک پایان فاجعهبار تبدیل شود، برگزار گردد.
اولین مقاله از سوزان آیزاک، “درباره ماهیت و عملکرد فانتزی ناخودآگاه” در ۲۷ ژانویه ۱۹۴۳ بود. پائولا هیمن سپس مقاله خود را در ۲۳ ژوئن، با عنوان “برخی از جنبه های نقش درون فکنی و فرافکنی در رشد اولیه” خواند. مقاله سوم در ۱۷ دسامبر ۱۹۴۳ توسط آیزاک و هیمن به نام “درباره رگرسیون” ارائه شد. سرانجام، در اول مارس ۱۹۴۴، کلاین مقاله خود را با عنوان «زندگی عاطفی و رشد نفس نوزاد با اشاره ویژه به وضعیت دپرسیو» خواند.
روانکاوی قارهای از آثار کسانی مانند زیگموند فروید، ژاک لاکان و میشل فوکو مایه میگیرد.
این رویکرد به روانکاوی اغلب با نقد اجتماعی و سیاسی گستردهتر همراه است که بر مسائل قدرت، زبان و ذهنیت تمرکز دارد. به دنبال درک فرد در ارتباط با زمینههای اجتماعی و فرهنگی گستردهتر و به چالش کشیدن مفروضات سنتی در مورد هویت، تمایلات جنسی و سلامت روانی است.
منبع: Encyclopedia.com
دیدگاهتان را بنویسید